حکایت اذان بلال
توی شهر مدینه شخصی به نام بلال،اذان گوی مسجد بود اما بعداز دنیارفتن پیامبر باخودش عهد بست که دیگه اذان نگه ولی یه روز دختر همون پیامبر که حضرت زهرا(سلام الله علیها)هست ازبلال خواست که دوباره اذان بگه.شما میدونید چرا؟ اگه میخواین بدونین پس باهم حکایت((اذان بلال)) روازمجموعه حکایت هاروتماشا کنیم (گلهای انتظار)