غیر قابل انکار
سحرگاهان مدینه، کوچهها آراماند؛ اما ناگهان فریادی سکوت شهر را میشکند: «به دادم برسید! کمکم کنید! این زن را نمیخواهم... میخواهم طلاقش دهم!» صدای مرد در کوچهها میپیچد و خبر چون آتشی شعلهور، به گوش برادران زنش میرسد. آنان با خشم و شتاب خود را به او میرسانند، تا مرد گستاخ را به زعم خود ادب کنند... اما در پس این هیاهو، مرد فریاد میزند که.... نمایش جذاب غیرقابل انکار را مشاهده می کنید (گلهای انتظار)